تو کیستی که من اینگونه با اعتماد نامم را به تو می گویم؟
کتید قلبم را در دستت میگذارمو نان شادیهایم را با تو قسمث میکنم
به کنارت مینشینم و روی زانوانت اینچنین آرام به خواب میروم
تو کیستی که من در دریای رویای خویش با تو درنگ میکنم
بگو از من بگو با من که من از خویشتن دیگر نمیدانم
و دیگر خویش را گم کردهام در خود...