سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کندو
صفحه اصلی وبلاگ
پارسی بلاگ
شناسنامه من
ایمیل من
 RSS 
اوقات شرعی
سه شنبه 87 آبان 28 ساعت 6:55 عصرکیستی؟

تو کیستی که من اینگونه با اعتماد نامم را به تو می گویم؟

کتید قلبم را در دستت میگذارمو نان شادیهایم را با تو قسمث میکنم

به کنارت مینشینم و روی زانوانت اینچنین آرام به خواب میروم

تو کیستی که من در دریای رویای خویش با تو درنگ میکنم

بگو از من بگو با من که من از خویشتن دیگر نمیدانم

و دیگر خویش را گم کردهام در خود...


متن فوق توسط: زیبا کیمیایی نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
سه شنبه 87 آبان 28 ساعت 6:26 عصرخدایا...
خدایا دوست بدار آنهایی را دوستمان دارندو سلامت بدار آنهایی که دوستشان داریم و نمیدانند.
متن فوق توسط: زیبا کیمیایی نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
سه شنبه 87 آبان 28 ساعت 6:23 عصرسکوت مبهم

در زندگی سه چیز است که صدا ندارد:

مرگ فقیر

ظلم غنی

چوب خدا


متن فوق توسط: زیبا کیمیایی نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
سه شنبه 87 آبان 28 ساعت 6:20 عصرصداقت
در این شهر صدای پای مردمیست که همچنان که تو را میبوسند طناب دار تو را میبافند مردمی که صادقانه دروغ میگویند.
متن فوق توسط: زیبا کیمیایی نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
سه شنبه 87 آبان 28 ساعت 2:11 صبحآزاده

تو رنجه بودی ز دیدن من ولی سفر را بهانه کردی

مرا در این غم ز پا فکندی اسیر آه شبانه کردی 

به روزگاران چو عندلیبی بیاد رویت ترانه خواندم

به وقت رفتن به تیر غم ها گلوی ما را نشانه کرد

 

نمایش تصویر در وضیعت عادی

 

 

 

 

اگر زدستم به جان رسیدی اگر محبت زمن ندیدی

مرا ببخشا خطا ز من بود تو ای پری رو خطا نکردی

نشانه از ما دگر نجویی بهانه بس کن چرا نگویی

که رنجه بودی ز دیدن من ولی

سفر را بهانه کردی؟


متن فوق توسط: زیبا کیمیایی نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
   1   2   3   4   5      >

درباره خودم
کندو
زیبا کیمیایی
کندو
فهرست موضوعی یادداشت ها
اشعار . الیشا . لایت .
آرشیو یادداشت ها
آبان 1387
لوگوی من
کندو
لینک دوستان من












اشعار رویایی
آهنگ وبلاگ من
اشتراک در خبرنامه